سیده آیساسیده آیسا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

♥ آیسا جون ♥

این روزها

سلام نانازم .عزیز دلم قربونت برم که اصلا تو خونه بند نمیشی ..تا بیدار میشی میگی بریم دیده مامان بریم خرید بریم پیش رایان بازی کنم.آخه حوصلم سر رفته بعد که یه جا میریم میگی بریم خونه دیگه دلم برا اسباب بازیهام تنک شده مامان جونم ... خلاصه وقتی یه جا هستیم اصلا نمیزاری من صحبت کنم همش میگی مامان .مامان. آخه دوست داری همش به تو توجه بشه.. یک روز صبح که خاله نازی میخواست رایان و به مهد کودک ببره ما رفتیم خونشون تا حاضر بشه و با هم به مهد بریم ..   این عکسهات با رایان کوچولو               ...
19 خرداد 1393

پارک

سلام دخمل ناز مامان روزهای بهاری هم رو به اتمامه هوا بسیار گرم و تو وروجک خوشگلمم روز به روز بزرگ و کمی شیطون البته عاقل میشی..این روزا همش میگی مامان حوصلم سر رفته بریم بیرون...یکم که بیرون میمونی میگی خستم بریم خونه ..تا میایم خونه هنوز لباس در نیاورده میگی بیا بازی کن  دیگه..... داری چکار میکنی آخه.. یه روز که با پویا جون به پارک نزدیک خونشون رفته بودیم کلی بازی کردی و خوشحال و خندان بودی ولی تا یه بچرو میبینی که به سرسره نزدیک میشه دیگه دوست نداری بازی کنی. حتی یه روز وقتی یکی اومد سر بخوره با تو برخورد کرد و تو زود اومدی کنار من و گفتی ...مامان این دیگه چه ...
12 خرداد 1393

روز پدر

دخـتــَــر کـه بــاشی میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ آغــوش گــَرم پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و دیگـه اَز هـــیچی نَتــَرسی دســــتای گَرم وَ مِهـــــرَبون پـــِدرتـه هَر کـجای دنیـا هم بـــاشی چه بـاشه چـه نبــاشه قَویتــریـن فِرشتــه ی نِگهبـــان پـــِدرته ... پدر عزیزم رو زت مبارک ...دوستت داریم . . . این گلم از طرف آیسا جون تقدیم به تو که از ما دوری ..   ..... بابا پیمان روز تو هم مبارک ممن...
4 خرداد 1393
1